يه روز يه پسر با يه دختره آشنا ميشن ، حرف ميزنن ، قرار ميزارن ، كم كم باهم قاطى ميشن در حدى كه پسره عاشق دختره ميشه . دختره به پسر ميگه تو مثل داداشم ميمونى . چند سال ميگذره بزرگ ميشن روزايى كه باهم بودن بيشتر ميشه شبايى كه باهم بيدار ميمونن بيشتر ميشه و خلاصه براى اين دختره خواستگار مياد د پسره كه ميشنوه ، ميشكنه ، خورد ميشه ، براى عشقش خواستگار اومده و ميخوان ازدواج كنن. بقیه متن در ادامه مطلب.
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 8689
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1